یادداشت| «علم برای همه» و فناوریهای چندرسانهای
خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوید فرخی؛ در جهان امروزی فناوریهای چندرسانهای موفق شدهاند جریان غالب روزنامهنگاری و رسانههای جمعی و اجتماعی را دگرگون کنند. با این حال رسانههای علمی داخلی آنطور که باید و شاید در این مسیر قرار نگرفتهاند و محتوای کتبی هنوز به عنوان سنگبنای ژورنالیسم علم ظاهر میشود. معهذا ابزارهای چندرسانهای در حوزه علم میتوانند بسیار سودمند باشند تا مفاهیم پیچیده علمی به زبان ساده ارائه شود. به نظر میرسد این فناوریها برای پر کردن شکاف بین جامعه علمی و عموم مردم ضروری هستند زیرا علم را به اصطلاح در دسترستر، جذابتر و تأثیرگذارتر نمایش میکنند.
فناوریهای چندرسانهای قبل از هر چیز متناسب با سبکهای مختلف یادگیری هستند. همه افراد به یک شکل بیه به هم اطلاعات را فرانمیگیرند. برخی از ما یادگیرندگان بصری هستیم و جذب تصاویر و ویدیوها میشویم، در حالی که برخی دیگر اطلاعات شنیداری مانند پادکستها را ترجیح میدهیم. مروجان علم با تلفیقی از ویدئو، انیمیشن، شبیهسازیهای تعاملی و توضیحات صوتی میتوانند به مخاطبان بیشتری دست پیدا کنند. از سوی دیگر ابزارهای چندرسانهای تضمین میکنند که موضوعات پیچیده برای همه قابل درک و جذاب باشد.
درک دادههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی اغلب از طریق متن به تنهایی دشوار است (البته همچنان برخی افراد محتوای متنی را ترجیح میدهند). فناوریهای چندرسانهای امکان تجسم این مفاهیم را به شکل جذابتری میسر میکند. انیمیشنها میتوانند فرآیندهای پویای زیستشناسی سلولی را در عمل نشان دهند، در حالی که اینفوگرافیها مقادیر زیادی از دادهها را در قالبهای قابل هضم و قابل درک در معرض نمایش میگذارند. این ابزارها به ابهازدایی از علم کمک میکند و محتوای علمی را قابل دسترستر میسازد.
فناوریهای نوین همچنین تا حدود زیادی تعاملی هستند. به تجربه، تعاملی بودن همیشه در افزایش یادگیری مؤثر است. شبیهسازیها و مدلهای تعاملی به کاربران امکان میدهد که متغیرها را دستکاری کنند و اثرات آن را به صورت بلادرنگ ببینند. تجربه یادگیری عملی به گونهای است که آموزش متنی به تنهایی نمیتواند به آن نزدیک شود. یادگیری نه تنها را جذابتر خواهد شد، بلکه درک کاربر را عمیق تر و سرعت یادگیری را نیز بیشتر میکند.
شبکههای اجتماعی و رسانههای اشتراکگذاری ویدئو نیز شیوه انتشار محتوا را تغییر دادهاند. این شبکهها به تبع ظرفیتهای فناوری میتوانند بحث درباره یافتههای علمی را متحول کنند. پلتفرمهایی مانند یوتیوب، توییتر و اینستاگرام به دانشمندان و مروجان علم این امکان را میدهد تا کار خود را با طرقی خلاقانه با مخاطبان در سطح جهانی به اشتراک بگذارند. این پلتفرمها صرفاً برای گسترش دامنه دانش علمی مورد استفاده قرار نمیگیرند. آنها همچنین امکان تبادل، طرح بحث و پرسش را فراهم میکنند و جامعهای از اذهان کنجکاو را شکل و پرورش میدهند. گفتوگوی تعاملی بین مروجان علم و عموم از روند تحقیق و پژوهش ابهامزدایی میکند و علم را شفافتر میسازد.
فناوریهای چندرسانهای علاوه بر بالا بردن یادگیری و قدرت تعاملپذیری، قدرت الهامبخشی نیز دارند. جهان پیرامون ما، از عظمت ماکروسکوپی فضا گرفته تا ظرافت میکروسکوپی فرآیندهای سلولی، برانگیزانندگی بالایی دارد. تصاویر تلسکوپها و میکروسکوپها با وضوح بالا، ویدئوهای تایم لپس از پدیدههای طبیعی و تجربیات واقعیت مجازی از اکوسیستمهای ناشناخته میتواند حس شگفتی و کنجکاوی را در علاقهمندان به علم برانگیزد و اهمیت اکتشاف علمی و حفظ محیط زیست را برجسته سازد. علاوه بر این فناوریهای چندرسانهای میتواند علم را برای طیف وسیعی از مخاطبان از جمله افراد معلول یا افراد با سطح زبان انگلیسی ضعیف و... دسترسپذیرتر کند. زیرنویس ویدئوهای علمی و توضیحات صوتی تضمین میکند که همه صرفنظر از تواناییهایشان میتوانند به محتوای علمی دسترسی داشته باشند و از آن لذت ببرند.
یکی از عللی که محتوای شبه علمی به سادگی جلب توجه میکند و در مقیاس بالا بازنشر میشود این است که به طور کلی شبهعلم و خرافه برای مسائل پیچیده و سخت راهحلهای آسان و قابل فهم (هر چند نادرست و مغلطهگرانه) ارائه میدهد. محتوای چندرسانهای در ترویج علم پیامدهای مثبتی در آموزش و مبارزه با خرافه دارد زیرا مطالب پیچیده به لطف صوت و تصویر به شیوه آسانتری توضیح داده میشوند. شاید درک نظریه نسبیت اینشتین از روی متن کار آسانی نباشد اما یک موشنگرافی محتوا را به شیوه قابل فهمتری به مخاطب منتقل میکند. معلمان نیز در کلاسهای درس سراسر جهان از این فناوریها استفاده میکنند تا یادگیری را برای دانشآموزان و دانشجویان تعاملیتر و جذابتر کنند. این ویژگی فناوریهای چندرسانهای نه تنها مشت محکمی بر پیکرهی شبه علم میزند بلکه به پرورش نسل جدیدی از افراد با سواد علمی نیز کمک میکند.
با این حال، ادغام فناوریهای چندرسانهای با ترویج علم به طور کامل عاری از چالش نیست. باید از صحت و دقت محتوا مطمئن بود و از سادهسازی بیش از حد اجتناب کرد. با حجم وسیعی از اطلاعات موجود در شبکههای مجازی، تشخیص منابع معتبر و بازنمایی دقیق محتوای علمی بسیار مهم است. علاوه بر این چالش شکاف دیجیتالی نیز وجود دارد. همه مردم به صورت یکسان به این فناوریها دسترسی ندارند، که به نوبه ی خود میتواند دسترسی و تأثیر رسانه را محدود سازد.
رسانههای علمی عامهفهم نمیتوانند در عصر جدید موفق باشند مگر اینکه فناوریهای چندرسانهای جدی گرفته شود چرا که این فناوریها نه تنها ترویج علم را تقویت میکنند، بلکه آن را متحول ساخته و راههای جدیدی را برای درک، گفتگو و کشف مسائل باز میکنند. محتوای چندرسانهای باعث میشود مخاطب بتواند نادیدهها را تجسم کند، ناشناختهها را کشف کند و از نقطهنظر ما مروجان علم به شیوهای که تا پیش از این ممکن نبود، علم ترویج شود.
انتهای پیام/